ای همنشین غربت پنهانی دلم
بشنو کمی ز شرح پریشانی دلم
یک عمر غربت است جدا بودن از شما
رحمی نما به ناله ی طولانی دلم
چندین سحر به عشق تو شد پهن سفره ام
اما نیامدی تو به مهمانی دلم
هر بار نامه ی عملم کرده ام مرور
خجلت کشیده ام ز مسلمانی دلم
دستم اگر به خاک کف پای تو رسد
با آبرو شود گل رحمانی دلم
آشفتگیِ این دل ما بی دلیل نیست
دستانِ مادر تو شده بانی دلم
یادش بخیر پیر خرابات معرفت
محبوب تو نگار جمارانی دلم
حقا که خالی است به میخانه جای آن
هم ناله های ذکر حسین جانی دلم
آقا حلال کن تو اگر کم گذاشتم
اشکم بود گواه پشیمانی دلم
یک گنبد طلایی و گلدسته ای ز اشک
کارم به دست یار خراسانی دلم
***قاسم نعمتی***